چند وجهی بودن خلاقیت . . .


اولین چیزی که در مورد این موضوع به ذهنم خطور کرد این بود که بهتر است به جای خلاقیت در معماری بگوییم خلاقیت در معماری ها یا خلاقیت ها در معماری. به عبارتی معماری از آنجا که در لایه های مختلفی می تواند با زندگی ساکنین شهر ارتباط برقرار کند خلاقیت در معماری نیز نمی تواند دریک لایه یا سطح به معماری سیطره بیابد. معماری یک خانه که در واقع زندگی یک خانواده را تعریف می کند با معماری یک مونومان که شاید ساعاتی چشمان ما را بیازارد یا موجب مباهات یا شرمساری یک ملت شود با معماری یک موزه که چند ساعت از وقت ما را ممکن است در طول سال به خود اختصاص دهد و یا یک بیمارستان که در آنجا به دنیا و از دنیا می رویم متفاوت اند. به عبارت روشن تر از آنجا که در دیدگاه کلاسیک نیز, معماریحاصل ترکیب سه حوزه استحکام , سودمندی و زیبایی (فرم , سازه , عملکرد ) (حکایت , ساختار , آسایش) است خلاقیت نیز می تواند در هر یک از این سه لایه بروز یابد. یه عنوان مثال گاه در معماری سازه بنا به عنوان خلاقانه ترین بخش کار بروز می کند نظیر کارهای کالاتراوا یا پیانو و یا ممکن است فرم حرف اول را بزند نظیر کارهای گهری یا کوربوزیه و یا عملکرد نقش خلاقانه را ایفا کند همچون حل و فصل بهینه پلانهای پیچیده فرودگاه ها و این سه می توانند در یک پروژه نیز به منصه ظهور برسند.

علاوه بر این رابطه معماری به عنوان جزئی از اجزا شهر نیز نباید فراموش شود . یعنی این تنها استفاده کنند گان یا مالکین بنا نیستند که باید در محاسبات و رفع نیازهای مختلف زیبایی شناسی و آسایشی لحاظ شوند بلکه سایر ساکنین شهر که ممکن است از وجود یک بنا متاثر شوند نیز باید در نظر گرفته شوند. فرض کنید بناهای یک شهر هر یک به معماران توانا داده شود و هر معمار بنا به ایده ها و کانسپتی که در ذهن دارد به طراحی بپردازد. اگر چه هر یک از این اجزا ممکن است کاملا خلاقانه طراحی شده باشند اما جمع اجزا ممکن است به یک مجموعه بی شکل و بی هویت و فاقد وحدت و خوانایی مورد نیاز در یک محیط شهری منجر شود. به عبارتی خلاقیت در لایه شهر فدای خلاقیت در لایه تک بنا می شود. نمونه اش شهر برازیلیا است که اگر چه تک بنا ها ممکن است نوعی معماری خلاقانه محسوب شوند اما کل شهر به عنوان فضایی برای زندگی , کار و تفریح کسل کننده و فاقد خلاقیت شهرسازانه است. در ملبورن این امر کاملا مشهود است که اگر چه خانه ها همگی از چندین الگوی تکراری و مشخص استفاده می کنند و رنگ سفالهای بام و دیواره ها محدود به چند مورد بیشتر نمی شود اما ماحصل این معماری به نظر تکراری و نه چندان خلاقانه شهری است زیبا و دارای وحدت شکلی و فضایی. به علاوه امروزه دیگر پروژه های معماری محصول همکاری تیم های مختلف و انواع و اقسام رشته ها از تاسیسات و نور پردازی گرفته تا برنامه ریز شهری و معمار داخلی و طراح منظر است و محصول نهایی حاصل همکاری و هماهنگی خلاقانه این کار گروهی نیز هست نه صرفا تراوشات ذهنی یک فرد به نام معمار. همانطور در زمینه خلاقیت ها و اکتشافات علمی ممکن است امروز تصور کلاسیک دانشمند یا کیمیاگر که با حبس خود در لابراتوار و ترکیب چند عنصر به کشف جدیدی نائل می شود مضحک به نظر برسد کار معماری خلاقانه نیز تنها با حضور یک فرد ممکن نیست و می تواند با کار گروهی بارور تر شود.
خلاقیت و نو آوری               
مساله بعدی ریشه زبانی مفهوم خلاقیت یا Creativity است در واقع به خلق یا آفرینش یک چیز برمی گردد. خلق کردن با دو چیز همراه است. خلق چیزی که تا به حال وجود خارجی نداشته است و خلق بر اساس ترکیبات از پیش موجود....(ادامه مطلب)
ادامه نوشته

معماری، از ذهنیت تا عینیت

معماری مدیوم کم سرعت و کندی است. از زمان طراحی تا مرحله واقعیت‌بخشیدن به طرح، مدت زمان زیادی صرف اجرا و ساخت پروژه می‌شود. اما باید توجه داشته باشیم که در این بازه‌ی زمانی طولانی‌مدتِ اجرائی، تئوری پردازان هنری و تینک تانکهای (Think Tank) بزرگ معماری بیکار نمی‌نشینند و نظریات جدیدتری را بر مبنای ایده‌های تازه‌تر پی‌ریزی می‌کنند. نتیجه این تاخیر گریزناپذیر، در این جمله ساده خلاصه می‌شود: معماری ساخته شده، همواره یک یا چند گام از معماری‌ای که بر مبنای ایده‌های تازه، بر روی کاغذ طراحی شده، عقب‌تر است. مثالی ملموس از این گزاره را در شهر وین سراغ دارم: پروژه مسکونی خانم زاها جدید که در بستر کانالِ دانوب ساخته شده است.


اگرچه که پروژه بالا در سال 1995 و به زمان طراحی‌اش (تصویر بالا)، از طرحی تازه و باجسارت بر روی کاغذ برخوردار بود ولی به مرور زمان و پس از اتمام ساخت این خانه‌های مسکونی در سال 2005، حرف تازه‌ای در این پروژه برای ارائه وجود نداشت و سایر پروژه‌هایی که حدید در نقاط دیگر جهان، آنها را طراحی کرده بود، بر کار اجرا شده‌اش در وین برتری داشتند. بعلاوه بسیاری از خواسته‌های طرح نیز در مرحله اجرا نادیده گرفته شدند: نمای فلزی ساختمان توسط یک لایه رنگ ساده‌ی سفید رنگ جایگزین شد و آپارتمانهای مجللی که قرار بود برای شهروندان ساخته شوند جای خود را به مهمانسرایی کوچک دادند.

بر همین اساس، علیرغم اینکه پروژه فوق‌الذکر از منظر شهرداری و بسیاری از شهروندان وینی، کار جدیدی در عرصه ساخت و ساز شهر به شمار می‌رود و تبلیغات فراوانی هم در عرصه عمومی برای آن صورت گرفته، اما به یقین نمی‌توان جایگاه ویژه‌ای برای این اثر، در معماری در حال تغییر جهانی در نظر گرفت. البته در اتریش یا سایر پایتختهای اروپایی، به دلیل کمبود آثاری از این دست، این‌گونه ساختمانها می‌توانند تا مدتها مورد استناد قرار گیرند.

مفهوم کلی اسکیس در معماری

 اسکیس و طرح ترسیمی ، حجم فراوانی از اطلاعات را در یک وضعیت کلان و انباشته از اطلاعات ضمنی با مقدار اندکی از اطلاعات صوری و آشکار خلاصه می کند . . .

                   

ادامه نوشته

تصاویری از معماری داخلی

معماری داخلی                    

                      

ادامه نوشته

تعریف معماری

ویتور ویوس : اولین شخصی که گفت معماری هنر است.

والتر گروپیوس : از قاشق غذاخوری تا شهر دامنه کار معمار را تعریف می‌کند.

اتیون لوییس بوله : معماری چیست؟ آیا معماری هنر ساخت‌و‌ساز است؟ یقیناً خیر.

 

تادااو آندو : معماری باید کاملاً با اطراف هماهنگی داشته باشد.

 

جان راسکین : معماری هنر مرتب کردن و تزیینات بنا‌های ساخته شده توسط بشر به هر مقصودی است به قسمی که در ساده‌ترین نگاه سلامت، نیرو و لذت بردن روح را میسر نماید.

 

فرانسیسکو میلیزیا : معماری هنر ساختن است.

تویوایتو : معماری پدیده شهری است.

 

فوتوریست‌ها : معماری تحت تأثیر جهان مکانیکی و تکنولوژی می‌باشد

لوکوربوزیه : معماری غیر از نمایش ساخت و پاسخ دادن به نیاز‌ها است.(منظورم از نیازها استفاده ،راحتی و آسایش عملی است(

 

اسنووا : ایدولوژی لادوفسکی درباره ساخت گرایی اینگونه معرفی شده بود که معماری باید ترکیب سه عامل روراستی فنی، امکان پذیری اقتصادی و بیان تجسمی باشد.

ل‌.بنه‌ووله : معماری مدرن از تغییرات فنی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از انقلاب صنعتی، زاده شده.

کریستین نور برگ-شولتز : شاید به این نتیجه برسیم که صفت کمال معماری در گرو سه معیار اساسی است، نقش ساختمان، شکل و فنون.

 

هولاین : همه معمارند و همه چیز معماری است.

آدلف لوس : معماری چیزی نیست جز یادمان‌ها و مقبره‌ها.

لوکوربوزیه : معماری بازی احجام زیر نور است.(کتاب زمان‌ومعماری(

 

معماری دریافت بصری از به پرواز در امدن تفکرات خالق

مدرنیست‌ها : معماری صنعت می‌باشد.

ایزنمن : معماری امروز ما باید منعکس کننده شرایت ذهنی و زیستی ما باشد و آنچه که در معماری امروز ما مورد غفلت قرار گرفته بخشی از زندگی ما است.(کتاب مشاهیرمعماری(

مفهوم واژه معماری

واژه « معماری » در زبان عربی از ريشه ی « عمر » به معنای عمران و آبادی و آبادانی است و « معمار » ، بسيار آباد کننده . در زبان فارسی برابرهايی گوناگونی برای آن آمده است مانند :‌ « والادگر » ، « راز » ، « رازيگر » ، « زاويل » ، « دزار » ، « بانی کار » و « مهراز » . مهراز ، واژه ای است مه از « مه » + « راز » درست شده و برابر مهتر و بزرگ بنايان است که از دو بخش « مه » ، يعنی بزرگ و « راز » يعنی سازنده درست شده است . اين واژه برابر مهندس معمار به تعبير امروزی است . در زبان لاتين نيز واژه architect از دو بخش archi به معنای سر ، سرپرست و رئيس و tecton به معنای سازنده درست شده که کاملا همتراز با واژه مهراز می باشد .

بايد توجه داشت که امروزه واژه « معماری » در دو معنای وابسته بکار می رود :

۱) يکی معماری به عنوان فرايند ساماندهی فضا که اسم معنا شمرده شده است و به يک فعاليت آفرينشگر ( خلاقانه ) آدمی توجه دارد و بر پايه ی علمی-تجربی ، هنر و فناوری ساخت پديد می آيد . اين برداشت بيشتر از سوی معماران صورت ميگيرد .

۲) دوم معماری به عنوان دستاورد ساماندهی فضا يا اثر معماری که اسم ذات شمرده شده است و به ساختمان هايی اشاره دارد که پيش از ساخت آنها اين فرآيند پيموده شده است . اين برداشت بيشتر از سوی باستان شناسان و مورخين معماری بکار می رود .

William Morris

در يک تعريف کلی از معماری ويليام موريس ([William Morris]) چنين می نويسد :

معماری ؛ شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را در بر می گیرد و تا زمانی که جزئی از دنیای متمدن بشمار می آییم ، نمی توانیم خود را از حیطه ی آن خارج سازیم ، زیرا که معماری عبارت از مجموعه اصلاحات و تغییراتی است که به اقتضای احتیاجات انسان ، در روی کره ی زمین ایجاد شده است که تنها صحراهای بی آب و علف از آن بی نصیب مانده اند . ما نمی توانیم تمام منافع خود را در زمینه معماری در اختیار گروه کوچکی از مردمان تحصیل کرده بگذاریم و آنها را مامور کنیم که برای ما جستجو کنند ، کشف کنند ، و محیطی را که ما باید در آن زندگی کنیم شکل دهند و بعد از ما آن را ساخته و پرداخته تحویل بگیریم و سپس متحیر شویم که خاصیت و عملکرد آن چیست . بعکس این بر ماست که هر یک ، بنوبه خود ترتیب صحیح بوجود آمدن مناظر سطح کره زمین را سرپرستی و نظارت کنیم و هر یک از ما باید از دستها و مغز خود ، سهم خود را در این وظیفه ادا کند .




]مفهوم دقیق واژه معماری ریشه در واژه یونانیarchi-tectureبه معنای ساختن خاص دارد,ساختنی که هدایت شده و همراه با آرخه باشد.آرخه (arkhe)از فعل آرخین(arkhin)به معنای هدایت کردن و اداره کردن است.